به گزارش پایگاه خبری وطن بیدار؛ اهمیت و جایگاه شعر و ادب پارسی و دیگر قوم های مختلف در کشور عزیزمان ایران باعث شده تا شعرای متعدد و توانمند در این عرصه طی قرن حاضر در ایران ظهور کنند که بسیاری از آنها را خوانندگان گرامی به خوبی می شناسند، به همین منظور تعدادی از […]

به گزارش پایگاه خبری وطن بیدار؛ اهمیت و جایگاه شعر و ادب پارسی و دیگر قوم های مختلف در کشور عزیزمان ایران باعث شده تا شعرای متعدد و توانمند در این عرصه طی قرن حاضر در ایران ظهور کنند که بسیاری از آنها را خوانندگان گرامی به خوبی می شناسند، به همین منظور تعدادی از شعر های آقای علی مصطفی حفاری قاضی جهانی یکی از شعرای توانمند البرزی می پردازیم که سال هاست در استان البرز و حتی سطح کشور شعر های زیبای به زبان فارسی و آذری سروده اند.

کمال همنشین
کمال هم نشینی ات چرا اثر نمی کند
زبان همچو زهر من چرا شکر نمی کند
منم که شهد جان تو چو بلبلان چشیده ام
درخت پر شکوفه ام چرا ثمر نمی کند
برای دل سپردنت خطر به جان خریده ام
چنین خطای پر شرر اهل خطر نمی کند
برای دیدن تو من چه نقشه ها کشیده ام
هنرنمایی مرا اهل هنر نمی کند
کنم به دور تو طواف همچو حاجیان
چرخش بی شمارم و هیچ قمر نمی کند
گوشه چشم خود به من بخاطر خدا نگر
ورنه به سوی کوی تو هیچ گذر نمی کند
گفت به گوش من یکی حرف کسی رو گوش نده
نافذ من نظر کند چونکه نگار دیده است
هر که به من نظر کند هیچ ضرر نمی کند
علی مصطفی حفاری قاضی جهانی
نافذ تبریزی

******************************************************************************************

شبی که بزم الست بر پا بود
تمام خلق جهان دعوت آنجا بود
ز عیسی گرفته، اسحاق و نوح نبی
محمد و موسی، خلیل هم آنجا بود
بگفتا : بنوشید جام می دارم
عقب کشید و ننوشید نا گوارا بود
گمان کنم که خلیل ار لبی می زد
یقین قتل پسر را بدو مدارا بود
در این میان زجا خاست برنایی
یقین که وی آماج هر تماشا بود
گرفت جام ز دست خدا نوشید
چقدر شربت حق بدو گوارا بود
در این میان خدا جام دیگری آورد
جسارت آن جمع قد خرما بود
دو باره ز جا خاست حسین شهید
بگرفت و سر کشید، چون مصفا بود
همی که بنوشید حسین فرمود
منم هدف قصد حق، هویدا بود
گمان کنم که به زینب رسید سوغاتی
همان که به چشمش فغان زیبا بود
شبی که بد اختر از او پرسید
بگفت به چشمم شکیل و زیبا بود
و خون گلوی حسین که نا حق ریخت
فواره ی آن بهترین نماد دنیا بود
دو دست ابوالفضل من نبود به تن
بدون دو دست هم منیر و رعنا بود
به کودک شش ماهه هم نسوخت دلی
غرض خصومت آنان و حب دنیا بود
در آن زمان که ستوران به نعش می تازید
حسین ناظر بر فیوض عظما بود
میان فرشتگان بدید، نافذ که
بپاست محشر کبری، وای غوغا بود
علی مصطفی حفاری قاضی جهانی
نافذ تبریزی
۰۹۱۲۳۹۶۳۱۴۵
علی مصطفی حفاری